داستان خصوصی سازی در کشور ما

گاو به این خوبی را چرا بفروشم؟! مال خودم باشد.

یک حکایتی سال‌هاست در شهر ما مطرح است که می‌گویند:
《شخصی ماده گاوی داشت که دو پستان از چهار پستانش کور بود و زمان دوشیدن لگد هم میزد؛ لذا تصمیم گرفت ببرد «چهارشنبه بازار شهر» و بفروشد.
در بازار، قیمت گاو را ده هزار تومان تعیین و اعلام کرد.
مشتری‌ها که عیب‌های گاو را می‌شنیدند از خرید منصرف می شدند.
در این بین یک واسطه با تجربه بازار چهار پایان، پیش آمد و گفت:
عموجان می خواهی گاو را بفروشی؟
صاحب گاو گفت:
بله، ولی نمی‌خرند.
واسطه پرسید:
می‌خواهی چند بفروشی؟
گفت: ده هزار تومان
واسطه گفت: افسار گاو را به من بده، خودت کنار بایست و سکوت کن تا من گاو را بفروشم.
هر مقدار بیش از ده هزار تومان فروختم، پنجاه درصد به اضافه ده هزار تومان مال تو و پنجاه درصد اضافی سهم من.
صاحب گاو خوشحال شد و کنار ایستاد.
واسطه افسار گاو را گرفت، کمی علف جلوی گاو ریخت و کمی گاو را نوازش کرد و همانگونه که گاو علف می خورد، واسطه شروع به تعریف از گاو کرد.
اولین مشتری که آمد حاضر شد گاو را به قیمت پانزده هزار تومان بخرد‌. همین که واسطه خواست پول را از مشتری بگیرد، صاحب گاو، دو هزار و پانصد تومان از جیب خود در آورد، به واسطه داد و گفت:
این سهم تو.
من چرا باید گاوی که طبق حرف‌های تو این همه حسن دارد، بفروشم؟
افسار گاو را گرفت و رفت.

این داستان دقیقا ماجرای خصوصی سازی در کشور ماست. دولت، بنگاه‌های زیان آور و از بین رفته را برای فروش عرضه می‌کند. یک فعال اقتصادی با تجربه و کارکشته، بنگاه را از سازمان خصوصی‌سازی می‌خرد و با استفاده از توان و تجربه خود، کاری می‌کند که همان بنگاهی که در حالِ نابودی قرار داشته، در کمتر از یک یا دو سال، چند برابر ارزش پیدا کند.
در این زمان برنامه تلویزیونی ثریا وارد می‌شود و می‌گوید: چرا سازمان خصوصی‌سازی، بنگاهی چنین مهم و با ارزش را به یک بیستم قیمت فروخته است؟!
لذا تلاش می‌کند با جوسازی رسانه‌ای، ضمن نابود کردن فعال اقتصادیِ بخش خصوصی که بنگاه را خریده، قرارداد خصوصی‌سازی را باطل و بنگاه را به دولت برگرداند.

مقام معظم رهبری در صحبت‌های نوروزی امسال به عدم خصوصی‌سازی معترض و دولت‌ها را مقصر دانستند، واقعیت تلخی که وجود دارد؛ اما علاوه بر دولت‌ها دلواپسان و رسانه‌ها به ویژه صداوسیما در مقصر بودن دولت‌ها سهم زیادی داشته و دارند.