اسطوره سازندگی تکرار نشدنی است
- شناسه خبر: 2168
- تاریخ و زمان ارسال: 19 دی 1397 ساعت 06:06
- بازدید : 46 بازدید
- نویسنده: karafarin

بررسی اندیشه و رفتار اقتصادی آیتا… در گفتوگو با محمدحسین روشنک رئیس کانون کارآفرینان خراسان رضوی
میگوید یک اصولگراست. اما با صراحت میگوید که به روحانی رأی دادهاست. میگوید روحانی را به دلیل اعتدالگرایی و همسو بودنش با تفکر و سیاست تعامل و تعادل آیتا… هاشمی رفسنجانی برگزیدهاست. گذر سالها تجربه در حوزه بازرگانی و صادرات استان او را به این عقیده رسانده که با قطعیت بگوید« هاشمی در عرصه اقتصاد اسطورهای بود که تا کنون نداشتهایم و بعد از این هم بعید میدانم داشتهباشیم.»
گفتوگویمان با محمدحسین روشنک، چهره نامآشنایی اقتصادی استانمان در محل دفتر کارش در یکی از پروژههای زیرساختی بافت پیرامون حرم انجام شد که مشروح آن را میخوانید:
دولت آقای هاشمی درست زمانی آغاز بهکار کرد که کشور جنگزده بود و گرفتار با ویرانیهای بهجامانده از جنگ. تحلیل شما از رویکرد مواجهه آیتا… هاشمی در این شرایط برای ساختن کشور چیست؟
برای تحلیل دولت سازندگی، ابتدا باید پیشینه سالهای جنگ را در نظر بگیریم. در دوران ٨ سال دفاع مقدس برخی از مواقع حتی به اندازه یک ماه ذخیره غذایی نداشتیم. البته مردم شرایط جنگ را درک و مشکلات را تحمل میکردند. آقای هاشمی هم با همین روحیه خوب به میدان آمد.ایشان همان نیروهایی را برای دولت سازندگی بهکار گرفت که دفاع مقدس را مدیریت کردهبودند. رویکرد اقتصادی ایشان بر این بود که با استفاده از توان داخلی، نگاهی به امکانات بیرون داشتهباشد. یعنی توان داخل را در اختیار کشور میدانست و نگاه بد به امکانات خارج نداشت و آن را بد نمیدانست. توجه داشتهباشید که ما یا باید بگوییم یک کشور با اقتصاد آزاد هستیم یا نیستیم؟
در آن زمان نتیجه دولت سازندگی با توسعه کشور از حالت جنگزده آنقدر ملموس نبود که در دورههای بعد از دولت آقای هاشمی مطالبه شود؟
دولتهای بعد از آقای هاشمی باید سیاست توسعه اقتصادی و سازندگی را ادامه میدادند و مدیریت میکردند. در عین حال، بعد از دولت آقای هاشمی، دولت خاتمی آغاز بهکار کرد که دولت ایشان دولت اقتصادی و سازندگی نبود و دولت فرهنگی بود. مرز سازندگی متوقف و قطع شد. در دوره آقای خاتمی اگرچه از نظر بینالمللی جهشهایی داشتیم، اما از نظر اقتصادی رشد و جهش را نداشتیم. دولت احمدینژاد میخواست به اقتصاد آزاد برگردد، اما چون تفکر سازندگی نداشت، موفق نشد. حالا شما این دوران را مقایسه کنید با دولت آقای هاشمی که هم کشور جنگزده بود و هم پول هنگفت نفت نبود، اما توسعه و سازندگی بود. همین بحث هستهای که میکنند هم از دوران آقای هاشمی شروع شد. اگر ما صنایع دفاعی قوی داریم، از دوران سازندگی شروع شدهاست. در دولت آقای روحانی هم آمدند پایه دولت آقای هاشمی را زنده کنند اما نتوانستند.
در دولت آقای هاشمی از نفت درآمد بالایی نداشتیم، از طرفی کشور با کسری بودجه نیز مواجه بود. در یکی از سخنرانیها آقای هاشمی رفسنجانی گفتهبود که « کشور حدود ۵٠ درصد کسری بودجه دارد.» ایشان چطور توانست کسری بودجه را در بیپولی آن دوره کشور اداره کند و حتی به امور سازندگی هم بپردازد؟
شما بیایید هزینه دولتگردانی دولت آقای هاشمی در یک سال را با هزینه دولتگردانی آقای احمدینژاد یا آقای روحانی مقایسه کنید. میبینید که دولت هاشمی با کمترین هزینه، بیشترین بازدهی را داشت و کشور را مدیریت کرد، اما دولتهای بعدی با هزینه بالایی خودشان را اداره کردند. آنقدر بدنه مدیریتی و دولت را بزرگ کردیم که نمیتوانیم جمع کنیم. ببینید سازمانها و مؤسسات بودجهبگیر و تشکیلاتی که از دولت بودجه میگیرند، در دولت هاشمی چندتا بودند و در حال حاضر چندتا هستند؟ شما ببینید آیا آن زمان روحانیت از بودجه دولتی استفاده میکرد، یا نه؟ خوب پاسخ مشخص است؛ استفاده نمیکرد اما آیا الان استفاده
نمیکند؟